سيه روى

غزلستان :: پروین اعتصامی :: مثنوی ها، تمثیلات و مقطعات
مشاهده برنامه «پروین اعتصامی» در فروشگاه اپل


افزودن به مورد علاقه ها
بکنج مطبخ تاريک، تابه گفت به ديگ
که از ملال نمردي، چه خيره سر بودى
ز دوده، پشت تو مانند قير گشته سياه
ز عيب خويش، تو مسکين چه بيخبر بودى
همى به تيرگى خود فزودى از پستى
سياه روز و سيه کار و بد گهر بودى
تمام عمر، درين کارگاه زحمت و رنج
نشسته بودى و بيمزد کارگر بودى
گهى ز عجز، جفاى شرار ميبردى
گهى ز جهل ، گرفتار شور و شر بودى
دمى ز آتش و آبت ، ستم رسيد و بلا
دمى نديم دم و دود و خشک و تر بودى
نه لحظه اى ز هجوم حوادث آسودى
نه هيچ با خبر از شب، نه از سحر بودى
ستيزه گر فلک، اى تيره بخت، با تو ستيز
نمينمود تو خود گر ستيزه گر بودى
زمانه سوخت ترا پاک و هيچ دم نزدى
هميشه خسته و پيوسته رنجبر بودى
به پيش چون تو سيه روى بد دلم که فکند
چه بودي، ار که مرا قدرت سفر بودى
نديد چشم تو رنگى دگر بجز سيهى
رواست گر که بگوئيم بى بصر بودى
درين بساط سيه، گر نميگشودى رخت
چو ما، سفيد و نکو راى و نامور بودى
جواب داد که ما هر دو در خور ستميم
تو نيز همچو من، ايدوست، بيهنر بودى
جفاى آتش و هيزم، نه بهر من تنهاست
تو نيز لايق خاکستر و شرر بودى
من و تو سالک يک مقصديم در معنى
تو نيز رهرو اين کهنه رهگذر بودى
اگر ز فکر تو ميزاد، راى نيک ترى
بفکر روزى ازين روز نيکتر بودى
مگر بياد ندارى که دوش، وقت سحر
ميان شعله جانسوز، تا کمر بودى
نمى نشستى اگر نزد ما درين مطبخ
مبرهن است که در مطبخ دگر بودى
نظر به عجب، در آلودگان نيمکردى
بدامن سيه خود، گرت نظر بودى
من از سياهى خود، بس ملول ميگشتم
اگر تو تيره دل، از من سپيدتر بودى



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید