پيک پيرى

غزلستان :: پروین اعتصامی :: مثنوی ها، تمثیلات و مقطعات
مشاهده برنامه «پروین اعتصامی» در فروشگاه اپل


افزودن به مورد علاقه ها
ز سري، موى سپيدى روئيد
خنده ها کرد بر او موى سياه
که چرا در صف ما بنشستى
تو ز يک راهى و ما از يک راه
گفت من با تو عبث ننشستم
بنشاندند مرا خواه نخواه
گه روئيدن من بود امروز
گل تقدير نرويد بيگاه
رهرو راه قضا و قدرم
راهم اين بود، نبودم گمراه
قاصد پيريم، از ديدن من
اين يکى گفت دريغ، آن يک آه
خرمن هستى خود کرد درو
هر که بر خوشه من کرد نگاه
سپهى بود جوانى که شکست
پيرى امروز برانگيخت سپاه
رست چون موى سيه، موى سپيد
چه خبر داشت که دارند اکراه
رنگ بالاى سيه بسيار است
نيستى از خم تقدير آگاه
گه سيه رنگ کند، گاه سفيد
رنگرز اوست، مرا چيست گناه
چو تو، يکروز سيه بودم وخوش
سيهى گشت سپيدى ناگاه
تو هم ايدوست چو من خواهى شد
باش يکروز بر اين قصه گواه
هر چه داني، بمن امروز بخند
تا که چون من کندت هفته و ماه
از سپيد و سيه و زشت و نکو
هر چه هستيم، تباهيم تباه
قصه خويش دراز از چه کنيم
وقت بيگه شد و فرصت کوتاه



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید