بى پدر

غزلستان :: پروین اعتصامی :: مثنوی ها، تمثیلات و مقطعات
مشاهده برنامه «پروین اعتصامی» در فروشگاه اپل


افزودن به مورد علاقه ها
به سر خاک پدر، دخترکى
صورت و سينه بناخن ميخست
که نه پيوند و نه مادر دارم
کاش روحم به پدر مى پيوست
گريه ام بهر پدر نيست که او
مرد و از رنج تهيدستى رست
زان کنم گريه که اندر يم بخت
دام بر هر طرف انداخت گسست
شصت سال آفت اين دريا ديد
هيچ ماهيش نيفتاد به شست
پدرم مرد ز بى داروئى
وندرين کوي، سه داروگر هست
دل مسکينم از اين غم بگداخت
که طبيبش ببالين ننشست
سوى همسايه پى نان رفتم
تا مرا ديد، در خانه ببست
همه ديدند که افتاده ز پاى
ليک روزى نگرفتندش دست
آب دادم بپدر چون نان خواست
ديشب از ديده من آتش جست
هم قبا داشت ثريا، هم کفش
دل من بود که ايام شکست
اينهمه بخل چرا کرد، مگر
من چه ميخواستم از گيتى پست
سيم و زر بود، خدائى گر بود
آه از اين آدمى ديوپرست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید