بهاى نيکى

غزلستان :: پروین اعتصامی :: مثنوی ها، تمثیلات و مقطعات
مشاهده برنامه «پروین اعتصامی» در فروشگاه اپل


افزودن به مورد علاقه ها
بزرگى داد يک درهم گدا را
که هنگام دعا ياد آر ما را
يکى خنديد و گفت اين درهم خرد
نمى ارزيد اين بيع و شرا را
روان پاک را آلوده مپسند
حجاب دل مکن روى و ريا را
مکن هرگز بطاعت خودنمائى
بران زين خانه، نفس خودنما را
بزن دزدان راه عقل را راه
مطيع خويش کن حرص و هوى را
چه دادى جز يکى درهم که خواهى
بهشت و نعمت ارض و سما را
مشو گر ره شناسي، پيرو آز
که گمراهيست راه، اين پيشوا را
نشايد خواست از درويش پاداش
نبايد کشت، احسان و عطا را
صفاى باغ هستي، نيک کاريست
چه رونق، باغ بيرنگ و صفا را
به نوميدي، در شفقت گشودن
بس است اميد رحمت، پارسا را
تو نيکى کن بمسکين و تهيدست
که نيکي، خود سبب گردد دعا را
از آن بزمت چنين کردند روشن
که بخشى نور، بزم بى ضيا را
از آن بازوت را دادند نيرو
که گيرى دست هر بيدست و پا را
از آن معنى پزشکت کرد گردون
که بشناسى ز هم درد و دوا را
مشو خودبين، که نيکى با فقيران
نخستين فرض بودست اغنيا را
ز محتاجان خبر گير، ايکه دارى
چراغ دولت و گنج غنا را
بوقت بخشش و انفاق، پروين
نبايد داشت در دل جز خدا را



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید