شماره ٢٥٠: چو کرد خيمه حسنت طناب خويش مکين

غزلستان :: انوری ابیوردی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
چو کرد خيمه حسنت طناب خويش مکين
خروش عمر برآمد ز آسمان و زمين
جهانيان همه واله شدند و مى گفتند
يکى که کو تن و جان و يکى که کو دل و دين
شگفت ماندم در بارگاه دولت تو
از آنکه ديدم از اين ديده حقيقت بين
رواق حجره دل ساخت سمت بهر تو بخت
براق روضه جان کرد عقل بهر تو زين
سؤال کردم دوش از خيال بوالعجبت
که از چه حيله شوم زان دو لعل شکرچين
چو يافت موى تو در کوى دلبرى امکان
چو يافت روى تو در راه عاشقى تمکين
ز جزع حاصل در حال شد روان پيدا
به جادوان حزين و به ساکنان حزين
يکى به حيله همى گفت موسى آمد هان
يکى به مرو همى گفت عيسى آمد هين



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید