شماره ٢٤٠: عاشقى چيست مبتلا بودن

غزلستان :: انوری ابیوردی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
عاشقى چيست مبتلا بودن
با غم و محنت آشنا بودن
سپر خنجر بلا گشتن
هدف ناوک قضا بودن
بند معشوق چون به بستت پاى
از همه بندها جدا بودن
زير بار بلاى او همه عمر
چون سر زلف او دوتا بودن
آفتاب رخش چو رخ بنمود
پيش او ذره هوا بودن
به همه محنتى رضا دادن
وز همه دولتى جدا بودن
گر لگدکوب صد جفا باشى
همچنان بر سر وفا بودن
عشق اگر استخوانت آس کند
سنگ زيرين آسيا بودن



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید