شماره ٢١٩: تو دانى که من جز تو کس را ندانم

غزلستان :: انوری ابیوردی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
تو دانى که من جز تو کس را ندانم
تويى يار پيدا و يار نهانم
مرا جاى صبر است و دانم که دانى
ترا جاى شکرست و دانى که دانم
برانى که خونم به خوارى بريزى
براى رضاى تو من بر همانم
مرا گويى که از من بجز غم نبينى
همين است اگر راست خواهى گمانم
گر از وصل تو شاد گردم و گرنه
به هرسان که باشد ز غم درنمانم
ميان من و تو هم اندر هم آمد
چو درجست و جوى تو جان بر ميانم
عجب نيست کز انورى بر کرانى
مرا بين که اويم و زو بر کرانم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید