شماره ٨٨: مرا صوت نمى بندد که دل يارى دگر گيرد

غزلستان :: انوری ابیوردی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
مرا صوت نمى بندد که دل يارى دگر گيرد
مرا بيکار بگذارد سر کارى دگر گيرد
دل خود را دهم پندى اگرچه پند نپذيرد
که بگذارد هواى او هوادارى دگر گيرد
ازو دورى نيارم جست ترسم زانکه ناگاهى
خورد زنهار با جانم وفادارى دگر گيرد
اگر زان لعل شکربار بفروشد به جان مويى
رضاى او بجويد جان خريدارى دگر گيرد
گل باغ وصالش را رها کردم به نادانى
به جاى گل ز هجر او همى خارى دگر گيرد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید