شماره ١٠: اى از بنفشه ساخته گلبرگ را نقاب

غزلستان :: انوری ابیوردی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
اى از بنفشه ساخته گلبرگ را نقاب
وز شب تپانچه ها زده بر روى آفتاب
بر سيم ساده بيخته از مشک سوده گرد
بر برگ لاله ريخته از قير ناب آب
خط تو بر خد تو چو بر شير پاى مور
زلف تو بر رخ تو چو بر مى پر غراب
دارم ز آب و آتش ياقوت و جزع تو
در آب ديده غرق و بر آتش جگر کباب
در تاب و بند زلف دلاويز جان کشت
جان در هزار بند و دل اندر هزار تاب
گه دست عشق جامه صبرم کند قبا
گه آب چشم خانه رازم کند خراب
چون چشمت از جفا مژه بر هم نمى زند
چشمم به خون دل مژه تا کى کند خضاب
هم با خيال تو گله اى کردمى ز تو
بر چشم من اگر نشدى بسته راه خواب
اى روز و شب چو دهر در آزار انورى
ترسم که دهر باز دهد زودت اين جواب



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید