شماره ٨٧٨: با دشمنان ما شد هم خانه آشنايى

غزلستان :: اوحدی مراغه‌ای :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
با دشمنان ما شد هم خانه آشنايى
کرد از فراق ما را ديوانه آشنايى
روزى هزار نوبت از شمع عارض خود
ما را بسوخت همچون پروانه آشنايى
از زلف و خال مشکين پيوسته بر رخ و لب
هم دام عشق دارد هم دانه آشنايى
ترس خدا ندارد در سينه شهر سوزى
مويى وفا ندارد در شانه آشنايى
آن روز کاشنا شد با من به دلنوازى
گفتم که: زود گردد بيگانه آشنايى
پيمانه پر از مى در ده، مگر که با ما
پيمان کند چو بيند پيمانه، آشنايى
اى اوحدي، چه حاجت چندين سخن؟ که حرفى
بس، گر چنانکه باشد در خانه آشنايى



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید