شماره ٨٤٩: باز به قول کيست اين جور و ستم که ميکني؟

غزلستان :: اوحدی مراغه‌ای :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
باز به قول کيست اين جور و ستم که ميکني؟
وين دل و ديده مرا پر تف و نم که ميکني؟
رنج دل شعيف من گشت فزون ز عشق تو
چون نشود فزون؟ از آن پرسش کم که ميکنى
حال دل شکسته را باز پديد ميکند
بر رخ زعفران و شم رنگ به قم که ميکنى
دوش به طنز گفته اي: شاد شو از وصال من
شاد کجا شويم؟ از آن چاره غم که ميکنى
طرفه نباشد ار بتو شهر خراب ميشود
زين همه قتل و غارت، اى طرفه صنم، که ميکنى
مرهم ريش سينه و داروى درد ميشود
خنجر «لا» که ميزني، ناز «نعم » که ميکنى
روى تو گفت: کاوحدى حسن مرا غلام شد
چون نشوم غلام آن لطف و کرم که ميکني؟



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید