شماره ٨٤٤: گر نخواهى که نظر با من درويش کنى

غزلستان :: اوحدی مراغه‌ای :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
گر نخواهى که نظر با من درويش کنى
اين توانى که به صد غصه دلم ريش کنى
نکنى گوش به جايى که رود قصه من
مگر آن گوش که بر قول بدانديش کنى
با چنان تير و کمانى که ترا مى بينم
عزم دارى که دلم را سپر خويش کنى
از تو آن روز که اميد وفايى دارم
تو در آن روز بکوشى و جفا بيش کنى
خلق بى زخم چو قربان غمت مى گردند
آن همه تير چه محتاج که در کيش کني؟
گر ترا دست به جور همه عالم برسد
همه در کار من عاجز درويش کنى
اوحدى چون ز لب لعل تو نوشى طلبد
مويها بر تنش از محنت و غم نيش کنى



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید