شماره ٧٨٦: ز تورانيان تنگ چشمى سوارى

غزلستان :: اوحدی مراغه‌ای :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
ز تورانيان تنگ چشمى سوارى
در ايران به زلف سيه کرد کارى
که کافر نکردست بر دين پرستى
که دشمن نکردست با دوستدارى
دهانش خموشي، لبش باده نوشى
سرش پر خروشي، ميان پود و تارى
به چهره چراغي، به رخساره باغى
به سيرت بهشتي، به صورت بهارى
ستم را به سختى دلش پايمردى
طرب را به نرمى تنش دستيارى
به بالا چو سروي، برفتن تذروى
به پيکار شاهي، به پيکر نگارى
سياووش رويي، فرنگيس مويى
فريبرز شکلي، فريدون شعارى
نه جمشيد، ليکن هرش بنده ميرى
نه ضحاک، ليکن هرش زلف مارى
اگر شعر گويى در آن غمزه زيبد
و گر هوش بندى در آن زلف بارى
کزين بيژنى را بدوزد به تيرى
وزان رستمى را ببند به تارى
شمارى گر از بيدلانش بگيرى
نگيرى دل اوحدى در شمارى



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید