شماره ٦٩٣: روى زيبا نتوان داشت نهان پيوسته

غزلستان :: اوحدی مراغه‌ای :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
روى زيبا نتوان داشت نهان پيوسته
خاصه رويت که به روحست و روان پيوسته
زلف از دست بداديم و ز دل خون بچکيد
گويى آن زلف رگى بود به جان پيوسته
آبم از ديده روانست و خيال قد او
همچو سرويست در آن آب روان پيوسته
ابروان همچو کمان دارى و مژگان چون تير
وز پى عربده تيرت به کمان پيوسته
بار ديگر بگزند دل ما مى کوشى
اى به رغم دل ما در دگران پيوسته
در شگرفان حرکاتيست که آتش خوانند
در تو آن هست و دو صد فتنه به آن پيوسته
اوحدى نام بر آورد به نيکو سخنى
تا که نام تو شد او را به زبان پيوسته



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید