شماره ٦٨٨: چون همه ملک وجود خانه شاهست و شاه

غزلستان :: اوحدی مراغه‌ای :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
چون همه ملک وجود خانه شاهست و شاه
راه چه جويى به غير؟ بيش چه پويى به راه؟
اى که نچيدى گلش،، در گل خود کن نظر
اى که نديدى رخش، در دل خود کن نگاه
تا تو به خود مى روي، گر چه نه بد مى روى
بى تلفى نيست مال، بى کلفى نيست ماه
رنگ دويى رنگ ماست ورنه ز نورى چراست؟
پيکر چينى سفيد، هيکل زنگى سياه
وادى قدسست هين! رو بکن از پاى کفش
نادى عشقست هان! رو بنه از سر کلاه
اوحدي، ار کار هست، بر در او بار هست
در شو و حجت بگير، بگرو و حاجت بخواه
يار کمين ها کند، غارت دينها کند
آنکه چنين ها کند، بر تو نگيرد گناه



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید