شماره ٦٨٧: اى ز چين و حلقه زلف سياه

غزلستان :: اوحدی مراغه‌ای :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
اى ز چين و حلقه زلف سياه
بسته شادروان خوبى گرد ماه
در سر زلف تو صد ليلى اسير
در زنخدان تو صد يوسف به چاه
قاتلت چون سايه بر راه افگند
آفتاب آنجا چه باشد؟ خاک راه
کس گناهى بر تو نتواند نشاند
خون خلقى گر بريزى بى گناه
آه! کز شوق توميسوزيم و نيست
زهره آن کز غمت گوييم: آه!
صبر ميورزيم و غماز آب چشم
عشق مى پوشيم و رنگ رخ گواه
عاقبت دودى بر وزن بر شود
چند شايد داشت اين آتش نگاه!
بى تو در گور آنچنان گريم که اشک
از سر خاکم بروياند گياه
اوحدى گر کشته شد عمر تو باد
قتل درويشى چه باشد پيش شاه؟



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید