شماره ٦٦٠: تا فاش گشت ذکر دهان چو قند تو

غزلستان :: اوحدی مراغه‌ای :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
تا فاش گشت ذکر دهان چو قند تو
رغبت نمى کند به شکر دردمند تو
محتاج قيد نيست، که زندانيان عشق
بيرون نمى روند به جور از کمند تو
کشتند در کنار چمن سروها بسى
ليکن نمى رسند به قد بلند تو
گر صد غبار بر دل من باشد از غمت
مشکل جدا شوم ز عنان سمند تو
ور ديگرى ز تيغ جفاى تو سر کشد
من سر نمى کشم، که شدم پاى بند تو
کردم فداى تو دل و دين و توان و جان
تا خود کدام باشد ازين ها پسند تو؟
از دردت اوحدى سخنى دارد، اى نگار
بشنو حکايتى که کند دردمند تو



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید