شماره ٦٤٩: حلقه زرين بر آن گوش گهربندش ببين

غزلستان :: اوحدی مراغه‌ای :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
حلقه زرين بر آن گوش گهربندش ببين
خال مشکين بر لب شيرين چون قندش ببين
بسته بر هم گردن شهري، دل ديوانه را
در ميان حلقهاى زلف چون بندش ببين
چشم معنى برگشاى و چشمه آب حيات
مضمر اندر گوشه لعل شکرخندش ببين
اشک همچون دجله من در غمش ديدى بسى
بر دل من محنت چون کوه الوندش ببين
ديده اى کان عهد ياران قديمى چون شکست؟
اين زمان با دوستان تازه پيوندش ببين
عاشقان از آرزوى روى او جان مى دهند
آرزوى عاشقان آرزومندش ببين
اوحدى پندم همى گويد که: ترک عشق کن
ديدن رويى چنان و دادن پندش ببين!



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید