شماره ٥٩٧: دلا،خوش کرده اى منزل به کوى وصل دلداران

غزلستان :: اوحدی مراغه‌ای :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
دلا،خوش کرده اى منزل به کوى وصل دلداران
دگر با يادم آوردى قديمى صحبت ياران
ز خاکت بوى عهد يار مى يابد دماغ من
زهي!بوى وفاداري، زهي!خاک وفاداران
خوشا آن فرصت و آن عيش و آن ايام و آن دولت
که با مطلوب خود بودم على رغم طلب گاران
بمان ،اى ساربان،ما را به درد خويش و خوش بگذر
که بار افتاده همراهى نداند با سبک باران
خود ، اى محمل نشين، امشب ترا چون خواب مى آيد
که از دوش شتر بگذشت آب چشم بيداران
ز آه سرد و آب چشم خود دايم به فريادم
که اندر راه سوداى تو اين بادست و آن باران
نسيم صبح، اگر پيش طبيب من گذريابى
بگو: آخر گذارى کن، که بدحالند بيماران
اگر ياران مجلس را نصيحت سخت مى آيد
من از مستى نميدانم، چه ميگويند هشياران؟
چنان با آتش عشقت دلم آميزشى دارد
که آتش در نياميزد چنان با عود عطاران
حديثم را، که مى سود ز شيرينى دل مردم
بخوان، اى عاشق و درده صلاى انگبين خواران
مجوي، اى اوحدي، بى غم وصال او، که پيش از ما
درين سودا به کوى او فرو رفتند بسياران



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید