نه مانند تو زيبايى ببينم
نه مثلث سرو بالايى ببينم
عجب دارم که: در فردوس فردا
بدين صورت تماشايى ببينم
دل از من خواستي،دل نيست، حالى
بهل، باشد که: از جايى ببينم
مرا از آستانت غيرت آيد
اگر بر خاک او پايى ببينم
توان برد از دهانت بوسه اى چند
اگر يک روز يغمايى ببينم
چو دادى وعده وصلم به فردا
امانم ده، که فردايى ببينم
بگويم با تو حال اوحدى زود
گر از هجرت محابايى ببينم