شماره ٥٣١: گمان مبر که: به جور از بر تو برخيزم

غزلستان :: اوحدی مراغه‌ای :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
گمان مبر که: به جور از بر تو برخيزم
به اختيار ز خاک در تو برخيزم
نه چون کلاه توام، کين چنين بهر بادى
چو ترک من بکنى از سر تو برخيزم
چونى گرم بکنى بندبند، نيستم آنک
ز بند آن لب چون شکر تو برخيزم
اگر بکشتنم آيى ز راستى چون تير
بيارى مدد خنجر تو برخيزم
سپند آتش غم کرده اى مرا، اى دوست
مکن، که سوخته از مجمر تو برخيزم
شبى دراز چو زلف تو آرزوست مرا
که با تو باشم و شاد از بر تو برخيزم
خوشا دمي! که به مستى چو اوحدى از خواب
به بوى طره چون عنبر تو برخيزم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید