شماره ٤٧٩: دلبرا، قيمت وصل تو کنون دانستم

غزلستان :: اوحدی مراغه‌ای :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
دلبرا، قيمت وصل تو کنون دانستم
که فراوان طلبت کردم و نتوانستم
خلق گويند: سخن هاى پريشان بگذار
چه کنم؟ چون دل شوريده پريشانستم
گر چه از خاک سر کوى تو دورم کردند
هم چنان آتش سوداى تو در جانستم
گفته بودم که: بترک تو بگويم پس ازين
باز مى گويم و از گفته پشيمانستم
گر به درد من سرگشته ترا خرسنديست
بکشم درد تو ناچار، چو درمانستم
آنچه از هجر تو بر خاطر من مى گذرد
گر به کفار پسندم نه مسلمانستم
اوحدي،عيب من خسته مکن در غم او
چون کنم؟ کين دل مسکين نه به فرمانستم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید