شماره ٤٥٨: نه به اندازه خود يار گزيدي، اى دل

غزلستان :: اوحدی مراغه‌ای :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
نه به اندازه خود يار گزيدي، اى دل
تا رسيدى به بلايى که شنيدي، اى دل
سپر ناوک آن غمزه چرا گشتى باز؟
که به زخمى چو کبوتر برميدي، اى دل
صفت بار بلايي، که کنون بر دل ماست
بارها گفتم و از من نشنيدي، اى دل
بى دلى رفتى و خود را بشکستي، اى تن
ترک سر گفتى و پشتم بخميدي، اى دل
پيرهن چند کنم پاره ز سوداى تو من؟
بس کن اين پرده که بر من بدريدي، اى دل
هر دم از غصه جهانى بفروشى بر ما
سر خود گير، که ما را نخريدي، اى دل
گرد اين درد مپوى و سخن درد مگوى
که ازين باغ بجز درد نچيدي، اى دل
گر ز قدش نتوان جست کنار، از لب او
گوشه اى گير، که بسيار دويدي، اى دل
اوحدى در کشد از دست تو دامن روزى
کين فضيحت به سر او تو کشيدي، اى دل



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید