شماره ٤١٩: اى صبا، يار مرا از من بى يار بپرس

غزلستان :: اوحدی مراغه‌ای :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
اى صبا، يار مرا از من بى يار بپرس
زارم، او را ز من شيفته زار بپرس
پرسش دل چو به زلفش برساني، پس از آن
پيش آن نرگس جادو رو و بيمار بپرس
چشم او را نبود با تو سر گفت و شنيد
حال او يکسر از آن لعل گهر بار بپرس
چون بدان قامت نازک رسى آهسته ز دور
خدمتى کن، سخن وصل به هنجار بپرس
در ميان سخن ار حال دل من پرسد
عرضه کن حال دلم، اندک و بسيار بپرس
و گرش قصه سرمستى من باور نيست
گو: بيا و خبر از مردم هشيار بپرس
اوحدى گم شد، اگر منزل او مى پرسى
به خرابات رو و خانه خمار بپرس



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید