شماره ٣٨٦: يک شبم دادى به عمرى پيش خود بار، اى پسر

غزلستان :: اوحدی مراغه‌ای :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
يک شبم دادى به عمرى پيش خود بار، اى پسر
بعد از آن يادم نکردي، ياد مى دار، اى پسر
نيک بد حالم ز دست هجر حال آشوب تو
لطف کن،ما را به حال خويش مگذار، اى پسر
کشته چشم توام، غافل مباش از حال من
گوشمالم بر مده، گوشى به من دار، اى پسر
ناله من در غم هجر تو شد زير، اى نگار
رحمتى کن، کز غم هجر توام زار، اى پسر
چون گل وصلى نخواهى هرگزم دادن به دست
خارم از پاى دل حيران برون آر، اى پسر
گفته اي: در کار عشق من ببايد باخت جان
خود ندارم در دو گيتى غير ازين کار، اى پسر
گفتمش: بوسى بده، گفتا که: پر بشمار زر
زر ندارم، چون شمارم؟ بوسه بشمار، اى پسر
ديگران را چون به وصل خويشتن کردى عزيز
اوحدى را همچو خاک ره مکن خوار، اى پسر



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید