شماره ٣٨٠: ما بغير از يار اول کس نميگيريم يار

غزلستان :: اوحدی مراغه‌ای :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
ما بغير از يار اول کس نميگيريم يار
اختيار اولين يارست و کرديم اختيار
هر زمان مهرى و پيوندى نباشد سودمند
هر زمان عهدى و پيمانى نيايد سازگار
سر يکى داريم و دريک تن نميبايد دو سر
دل يکى داريم و در يکدل نمى گنجد دو يار
دل چه باشد؟ عشق ميبايد که باشد بر مزيد
سر چه باشد؟ مهر ميبايد که باشد برقرار
اى نصيحت کن، ملامت چند و چند؟ از دست تو
صد گريبان پاره کردم، دستم از دامن بدار
گر تو هم در سينه دارى غيرتي، رشکى ببر
ور تو هم در ديده دارى حيرتى اشکم ببار
عاشقم، گر عاشقى شوريده بينى در گذر
بيدلم، گر بيدلى آشفته بينى در گذار
دامنم را چون تهى ديدى ز گل، خارى منه
دلبرم را چون برى ديدى ز من، خوارم مدار
اوحدي، از يار هر جايى چه نالى بيش ازين؟
با تو ميگفتم که: اين کارت نمى آيد به کار



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید