شماره ٣٥٥: بريدن حيفم آيد بعد از آن عهد

غزلستان :: اوحدی مراغه‌ای :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
بريدن حيفم آيد بعد از آن عهد
چنين رويى نشايد آن چنان عهد
گرفتم عهد ازين بهتر ندارى
به زودى تازه کن بارى همان عهد
چو گل عهد تو بس ناپايدارست
از آنم پير کردي، اى جوان عهد
به عهدت دست ميگيري، چه سودست؟
چو يک ساعت نمى پايى بر آن عهد
چو فرمانت روان گرديد بر من
برون رفتى و بشکستى روان عهد
ميان بستى به خون ريزم دگر بار
تو پندارى نبود اندر ميان عهد
دريغ، اى تير بالا، ار نبودى
ترا با اوحدى همچون کمان عهد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید