شماره ٣٤٨: رخت دل بدزدد نهان شود

غزلستان :: اوحدی مراغه‌ای :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
رخت دل بدزدد نهان شود
دلم بر تو زين بد گمان شود
چو زلف تو جستم کمند شد
گر ابروت جويم کمان شود
به وصل تو تعجيل کرد نيست
مبادا کزين پس گران شود
دلت مى دهم، بوسه اى بده
کزان بوسه دل جفت جان شود
وگر نيستت بر من ايمنى
بيارم کسي، تا ضمان شود
نتانم که وصف لبت کنم
گرم موى بر تن زبان شود
سرم پير شد ور رسم بتو
ز سر بار ديگر جوان شود
نگويد به ترک تو اوحدى
گرش دين و دنيا زيان شود
ازو به نيابى معاملى
که گويى چنين کس چنان شود



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید