شماره ٣٢٨: ترا که گفت؟ من بى تو مى توانم بود

غزلستان :: اوحدی مراغه‌ای :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
ترا که گفت؟ من بى تو مى توانم بود
که مرگ بادا گر بى تو زنده دانم بود
اگر به پيش کسى جز تو بسته ام کمرى
گواه باش که: زنار در ميانم بود
درون خويش بپرداختم ز هر نقشى
مگر وفاى تو کندر ميان جانم بود
هزار بار مرا سوختى و دم نزدم
که مهر در جگر و مهر بر زبانم بود
سکونت از من دل خسته در جدايى خود
طلب مدار، که ساکن نمى توانم بود
بگفت راز دل اوحدى به مرد و به زن
سرشک ديده، که در عشق ترجمانم بود



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید