شماره ٢٧٢: هزار نامه نوشتم، يکى جواب نيامد

غزلستان :: اوحدی مراغه‌ای :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
هزار نامه نوشتم، يکى جواب نيامد
به سوى ما خبر او به هيچ باب نيامد
دلم کباب شد از هجر آن دهان چو شکر
ز شکرش چه نمکها که بر کباب نيامد؟
بيار من که رساند؟ که: بى جمال تو، يارا
نظر به زهره و رغبت به آفتاب نيامد
شبى چو باد به ما بر گذار کردى و زان شب
دو ماه رفت که در چشم ما جز آب نيامد
محبت تو، نگارا، چه گنج بود؟ ندانم
که جاى او بجزين سينه خراب نيامد
خيال روى تو گفتم: شبى به خواب ببينم
گذشت صد شب و در ديده هيچ خواب نيامد
هزار فکر بکرد اوحدى شکار لبت را
ولى چه سود؟ که آن فکرها صواب نيامد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید