شماره ٢٦٥: گر به کام دل رسيد از يار خود يارى چه شد؟

غزلستان :: اوحدی مراغه‌ای :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
گر به کام دل رسيد از يار خود يارى چه شد؟
ور به وصلش شادمان گرديد غم خوارى چه شد؟
عاشقى گر کامياب آمد ز معشوقى چه گشت؟
بيدلى گر بوسه اى بستد ز دلدارى چه شد؟
خار غم چون در دل من مى خليد از دير باز
اين زمانم گر برون آمد گل از خارى چه شد؟
عمر خود در کار او کردم به اميد دمى
گر پس از عمرى ميسر شد مرا کارى چه شد؟
اى رقيب، از عشق او تا کى شوى مانع مرا؟
بار او من مى برم بر دل، ترا بارى چه شد؟
تشنه ام، گر خوردم اندر منزلى آبى چه بود؟
کافرم، گر بستم اندر عشق زنارى چه شد؟
اوحدى گر ماجراى عشق گويد عيب نيست
بلبلى گر ناله کرد از طرف گلزارى چه شد؟



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید