شماره ٢٢١: حديث آرزومندى قلم دشوار بنويسد

غزلستان :: اوحدی مراغه‌ای :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
حديث آرزومندى قلم دشوار بنويسد
ز بهر آنکه اندک باشد، از بسيار بنويسد
ز کاردوست بسيارست گفتن قصه با دشمن
به کار افتاده گويم: کز ميان کار بنويسد
دليل حرقت اين سينه رنجور بنمايد
حديث رقت اين ديده بيدار بنويسد
زمين بوس و سلام و اشتياق و خدمتم يکسر
بدان ابرو و چشم و قامت و رفتار بنويسد
حکايت ريزه اى زين عاشق دلخسته بر گويد
شکايت گونه اى زان طره طرار بنويسد
کند در نامه ياد از عهد و از پيمان و من در پى
نهم زنهار بر جانش، که صد زنهار بنويسد
سياهى گر نماند در دوات، از خون چشم من
به سرخى آنچه باقى مانده از طومار بنويسد
سخن هايي، که دارم از جفاى چرخ، بنگارد
ستم هايي، که ديدم از فراق يار،بنويسد
ازين بيچارگى شرحى دهد در نامه، کان دلبر
چه برخواند جواب اوحدى ناچار بنويسد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید