شماره ١٦٢: گفته بودم با من: کان جا نبايد رفتنت

غزلستان :: اوحدی مراغه‌ای :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
گفته بودم با من: کان جا نبايد رفتنت
ور ضرورت مى روى با ما نبايد رفتنت
دشمن پر در کمين دارى و دستى بر کمان
گرنه تيري، اى پسر، تنها نبايد رفتنت
راه پر چاهست و شب بيگاه و صحرا بى پناه
بى دليلى پر دل دانا نبايد رفتنت
مشکل خود را ز راى خرده دانى بازپرس
راه جويي، پيش نابينا نبايد رفتنت
زين من و او دور شو، گز ز آن مايى کين طريق
راه توحيدست، با غوغا نبايد رفتنت
خود نمايى پيش ما عين ريا باشد، تو نيز
گر مرايى نيستي، پيدا نيايد رفتنت
اوحدي، چون جاى خود زين پرده بيرون ساختى
گر برآيد فتنه اي، از جا نبايد رفتنت



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید