شماره ١٦١: هر کسى را مى نوازد لطف و خاطر جستنت

غزلستان :: اوحدی مراغه‌ای :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
هر کسى را مى نوازد لطف و خاطر جستنت
چون به نزد ما رسي، با خاطر آيد جستنت
امشبم داغى نهادى از جفا بر دل، کزو
سالها نتوان، اگر روزى ببايد شستنت
من ترا ميخواهم از دنيا، بهر منزل که هست
اى که منزل در دلم دارى ومن در جستنت
سرو بستانى دگر هرگز نرستى از زمين
راستى را گر بديدى اعتدال رستنت
با تو من عهد از ميان جان شيرين کرده ام
وه! کرا دل ميدهد عهد چنان بشکستنت؟
گر نخواهى تا چو من مسکين و بى مسکن شوى
خاطر مسکين مسکينان نبايد خستنت
اوحدي، چون دانه خالش دلت را صيد کرد
بعد ازين از دام او ممکن نباشد جستنت



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید