شماره ١٢٤: ز ما بودي، جدا بودن روا نيست

غزلستان :: اوحدی مراغه‌ای :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
ز ما بودي، جدا بودن روا نيست
يکى گفتي، دويى کردن سزا نيست
وجود خود ز ما خالى مپندار
که نقش از نقشبند خود جدا نيست
سرايى ساختى اندر دماغت
که غير ار خواجه چيزى در سرا نيست
بنه تن بر هلاک، از خويش بينى
که درد خويش بينى را دوا نيست
چو خودرايان به خود جستى تو، مارا
غلط کردى که: بى ما رهنما نيست
کسى کو از هواى خويش بگذشت
مبر نامش، که مرغ اين هوا نيست
اگر زان بى نشان جويى نشانى
به جايى بايدت رفتن که جا نيست
درين بستان ز بهر سايه سرو
طلب کن سدره اي، کش منتها نيست
مبين، اى اوحدي، غير از خدا هيچ
که چون واقف شوى غير از خدا نيست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید