شماره ٧٧: آمد نسيم گل به دميدن ز چپ و راست

غزلستان :: اوحدی مراغه‌ای :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
آمد نسيم گل به دميدن ز چپ و راست
ساقي، مى شبانه بياور، که روز ماست
در باغ شد شکفته به هر جانبى گلى
فرياد عندليب ز هر جانبى بخاست
تا پيش شاخ گل ننشيني، قدح به دست
آشوب بلبلان بندانى که: از کجاست؟
هر دم بنفشه وار فرو مى روم به خود
از فکر جام لاله که: خالى ز مى چراست؟
شاهد، بسوز عود، که خواهيم عيش کرد
مطرب، بساز عود، که خواهيم عذر خواست
جز عشق هر هوس که پزى زين سپس، هدر
جز عيش هر عمل که کنى بعد ازين، هباست
من عمر خود به عمر گل اندر فزودمى
گر راه بودمى به سر اين فزود و کاست
چون گل کلاه دارى خود ترک مى کند
بر ما عجب نباشد اگر پيرهن قباست
اى نو رسيده سبزه، که آبت ز سر گذشت
گر سرگذشت خويش ز ما بشنوى رواست
تا ما قفاى گل بنبينيم چون هليم
دست از مي؟ ارچه سرزنش خلق در قفاست
جز ياد بيد و سرو مکن پيش اوحدى
کو نشنود به وقت گل الا حديث راست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید