شماره ٦٢: تا قلندر نشوى راه نيابى به نجات

غزلستان :: اوحدی مراغه‌ای :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
تا قلندر نشوى راه نيابى به نجات
در سياهى شو، اگر مى طلبى آب حيات
موى بتراش و کفن ساز تنت را از موى
تا درين عرصه نگردى تو بهر مويى مات
به يلک هر دو جهان را يله کن، تا چو يلان
نام مرديت برآيد ز ميان عرصات
کفش و دستار بينداز و تهى کن سر و پاى
تا چو ايشان همه تن گردى اندر حرکات
اين گروهند همه ترک عرض کرده و باز
همچو جوهر شده از نور يقين زنده به ذات
زندگى گر صفت روز و شب ايشانست
زندگان دگر، انصاف، رميم اند و رفات
نيست جز صدق دليل ره ايشان به خداى
گر کسى را به ازين هست دليلي، قل: هات
اوحدي، رو مددى جوى ز خاک درشان
تا گرفتار نگردى به هوا چون ذرات



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید