شماره ٤٢: دراز شد سفر يار دور گشته ما

غزلستان :: اوحدی مراغه‌ای :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
دراز شد سفر يار دور گشته ما
فغان ازين دلى بى او نفور گشته ما
به آن رسيد که توفان بر آيدم بدو چشم
ز سوز سينه همچون تنور کشته ما
بخواند راوى مستان به صوت داودى
ز شوق او سخن چون زبور گشته ما؟
چه بودى آنکه چو حورى در آمدى هر دم
به خانه چو سراى سرور گشته ما؟
چه بودى ار خبر او همى رسانيدند
به گوش خاطر از خود نفور گشته ما؟
ز حافظان وفا نيست مشفقى که کند
ملامت دل از کار دور گشته ما
حديث ما تو بگوي، اوحدى که مشغولست
به ياد دوست دل با حضور گشته ما



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید