شماره ٢٠: گر وصل آن نگار ميسر شود مرا

غزلستان :: اوحدی مراغه‌ای :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
گر وصل آن نگار ميسر شود مرا
از عمر باک نيست، که در سر شود مرا
تسخير روى او به دعا مى کند دلم
تا آفتاب و ماه مسخر شود مرا
روزى که کاسه سرم از خاک پر کنند
از بوى او دماغ معطر شود مرا
آن نور هر دوديده اگر مى دهد رضا
بگذار تا دوديده به خون تر شود مرا
هر ساعتم چنان کند از غصه پايمال
کز دست او فعان به فلک بر شود مرا
مشکل شکفته گرددم از وصل او گلى
ليکن چه خارها که به دل در شود مرا!
اين درد سينه سوز، که در جان اوحديست
از تن شگفت نيست که لاغر شود مرا



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید