شماره ٩: مبارک روز بود امروز، يارا

غزلستان :: اوحدی مراغه‌ای :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
مبارک روز بود امروز، يارا
که ديدار تو روزى گشت ما را
من آن دوزخ دلم، يارب، که ديدم
به چشم خود بهشت آشکارا
نه مهرست اين، که داغ دولتست اين
که بر دل بر ز دست اين بى نوا را
ز يک نا گه چه گنج دولتست اين؟
که در دست اوفتاد اين بى نوا را
درين حالت که من روى تو ديدم
عنايت هاست با حالم خدا را
هم آه آتشينم کارگر بود
که شد نرم آن دل چون سنگ خارا
مرا تشريف يک پرسيدنت به
ز تخت کيقباد و تاج دارا
بکش زود اوحدى را، پس جدا شو
که بى رويت نمى خواهد بقا را



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید