شماره ٨: درد سرى مى دهيم باد صبا را

غزلستان :: اوحدی مراغه‌ای :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
درد سرى مى دهيم باد صبا را
تا برساند به دوست قصه ما را
برسر کويش گذر کند به تانى
با لب لعلش سخن کند به مدارا
پيرهن ما قبا کند به نسيمش
برکند از ما دگر به مژده قبا را
مرهم اين ريش کرد نيست، که عمرى
سينه سپر بوده ايم زخم بلا را
دنيى و دين کرده ايم در سر کارش
گردن و سر مى نهيم تيغ و قفا را
اى بت نامهربان، بيا و بياموز
از سخن من حديث مهر و وفا را
پاى چنين سرزنشت ها چو ندارى
دست مزن عاشقان بى سرو پارا
عيب زبونى نه لايقست،گر از خود
دفع ندانست کرد تيغ قضا را
اوحدي، از من بدار دست ملامت
من چه کنم؟ کين ارادتست خدا را



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید