شماره ٣: گر تو طالب عشقي، غم دمادمست اينجا

غزلستان :: اوحدی مراغه‌ای :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
گر تو طالب عشقي، غم دمادمست اينجا
ور نشانه مى پرسي، رشته سر گمست اينجا
چون درين مقام آيى گوش کن که: در راهت
ز آب چشم مظلومان چاه زمزمست اينجا
چيست جرم ما؟ گويى کز حريف ناهمتا
هر کجا که بنشينى گو کژدمست اينجا
جو فروش مفتى را از نماز و از روزه
رنگ چهره کاهى بهر گندمست اينجا
گر حريف مايى تو، ما و کنج مى خانه
ور زعشق مى پرسي، عشق در خمست اينجا
چونکه بنده فرماني، پيش حاکم مطلق
سربنه، که هر ساعت صدتحکمست اينجا
همچو ديو بگريزي،چون زمردت پرسم
گر تو مردمي،بالله،خود چه مردمست اينجا
هم بسوزدت روزي، گرچه نيک خامى تو
کين تنور چون پر شد سنگ هيزمست اينجا
اوحدي، ترا از چه نان نمى فروشد کس؟
گرنه نام بوبکرى با تو در قمت اينجا



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید