شماره ٧٨٨: ميسر ار شود از چون تو نخل برخوردن

غزلستان :: امير خسرو دهلوی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
ميسر ار شود از چون تو نخل برخوردن
ز شاخ عمر توان ميوه هاى تر خوردن
من از لب تو خورم خون، تو از دل و جگرم
چه دوستى بود اين خون يکدگر خوردن!
چو مفلسان هوسناک با تو چند از دور
به وهم خويش در انديشه گل شکر خوردن!
گر اين گل است، خود انداز خاک در دهنم
که تو به خوردن مي، من به خاک در خوردن
غمت که لقمه جان است، کى تواند خورد
شکم پرست که نشناسد او مگر خوردن؟
چنين که سرزده در کوى دوست رفتن ماست
نه آتشيم بخواهيم تا به سر خوردن
به غمزه توکشان مى برد دلم، ورنه
کسى به خود نرود دشنه بر جگر خوردن
به جان پذير نه از ديده زخم او، خسرو
که عاشقى نبود زخم بر سپر خوردن



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید