شماره ٧١١: با چون تو مهى يک شب گر خواب توان کردن

غزلستان :: امير خسرو دهلوی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
با چون تو مهى يک شب گر خواب توان کردن
بهر خوشى عمرى اسباب توان کردن
گر پاى ترا وقتى از گريه توان شستن
از بهر چنين کارى خوناب توان کردن
آن طره به يک سو نه از گوشه، مه تابان!
شبهاى سياهم را مهتاب توان کردن
گر غمزه تو جويد شاگرد به خونريزى
صد خضر و مسيحا را قصاب توان کردن
بيدارى من بوده ست از رنج فراق امشب
چندان که به آسايش ده خواب توان کردن
زاهد که ترا بيند، گر قبله به دل خواهد
از طاق دو ابرويت محراب توان کردن
آن خوى که ز روى تو گه گاه چکد بر لب
کام دل خسرو را جلاب توان کردن



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید