شماره ٦٥٨: ما در اين شهر پاى بند توايم

غزلستان :: امير خسرو دهلوی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
ما در اين شهر پاى بند توايم
عاشق قامت بلند توايم
مرده آن دهان چون پسته
کشته آن لب چو قند توايم
مى دوانى و مى کشى ما را
چون بديدى که در کمند توايم
اى جفا بر دلم پسنديده
دوستى بود، ار سپند توايم
گو رفيقان، سفر کنيد که ما
نتوانيم، پاى بند توايم
گذرى مى کن، ار طبيب منى
آتش مى نه، ار سپند توايم
باز پرسى تو حال خسرو را
تا چه غايت نيازمند توايم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید