شماره ٥٧٢: بر جمالت مبتلايم، چون کنم؟

غزلستان :: امير خسرو دهلوی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
بر جمالت مبتلايم، چون کنم؟
من به عشقت برنيايم، چون کنم؟
لاف عشقت مى زنم، جانا، ولى
پس فقير بينوايم، چون کنم؟
گفتى «از کويم برو، بيگانه باش »
با سگانت آشنايم، چون کنم؟
سر به شاهان در نمى آرد حريف
من که درويش و گدايم، چون کنم؟
روزگارى شد که از لعل لبش
کشته يک مرحبايم، چون کنم؟
خسرو بيچاره مى گويد به صدق
«عاشق روى شمايم، چون کنم؟»



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید