شماره ٥١١: خواهم دل خون گشته را از دست تو در خون کشم

غزلستان :: امير خسرو دهلوی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
خواهم دل خون گشته را از دست تو در خون کشم
يعنى به ديده آرمش وز ديده در جيحون کشم
چشمم که زير هر مژه دارد دو صد درياى خون
زان رو به نوک هر مژه صد گوهر مکنون کشم
چشم خوشت مستانه زد تيرى به دل دى از نظر
بادا به جانم تا ابد، از دل اگر بيرون کشم
گفتى که چشم از لعل من بردار و بر رويم فگن
چشمم به خون پرورده است، در دامنش از خون کشم
خواهد که روى زرد را، خسرو، بسازد يار سرخ
گريان به ياد آن لبان جام مى گلگون کشم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید