شماره ٤٣٦: به چشم تر دمى کاندر دل بريانش مى دارم

غزلستان :: امير خسرو دهلوی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
به چشم تر دمى کاندر دل بريانش مى دارم
وى اندر خواب و من نزديک خود مهمانش مى دارم
خيال زلف او را رنجه مى سازم، بيا، اى جان
که بيرون آيد، آنگه چشم بر جولانش مى دارم
رخ او بينم و با خويشتن گويم، نمى بينم
عجايب غيرتى کز خويشتن پنهانش مى دارم
اگر ميرم، فسوسى نيست بر جانم، جز اين حسرت
که جان بويش گرفت از بس که اندر جانش مى دارم
هنوز از غارت سيمين برآن آخر نمى گردد
دل خسرو که، چندين سال شد، ويرانش مى دارم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید