شماره ٣٨٥: باغ بشکفت و سورى و سمنش

غزلستان :: امير خسرو دهلوی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
باغ بشکفت و سورى و سمنش
تازه گشت ارغوان و نسترنش
صفت باغ مى کند بلبل
شاخ در شاخ مى رود سخنش
يوسف گل رسيد و شد روشن
چشم نرگس به بوى پيرهنش
تا کجا باشد آن سمنبر من
کاب و آتش شود گل از سمنش
مهر او ذره ذره کرد مرا
گر چه يک ذره نيست مهر منش
گر به خلقم رسن کند زلفش
بگسلم هم ز زلف چون رسنش
ديده در پيش او کشد خسرو
که بيند به چشم خويشتنش



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید