شماره ٢٩٧: اى باد صبحدم، خبر آشنا بيار

غزلستان :: امير خسرو دهلوی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
اى باد صبحدم، خبر آشنا بيار
بوى نهفته زان صنم دلربا بيار
مانا که يابم از دل گمگشته آگهى
يک تار مو ازان سر زلف دو تا بيار
تعويذ عمر بايدم اندر شب فراق
يک نامه زان مسافر فرخ لقا بيار
گفتى سلام آرم ازو، چشم بر رهست
يا خود مياى تا نشنوم کشته، يا بيار
تاکى ز بند بيهده گوشم گران بود
آخر همم ازو سخني، اى صبا، بيار
زان بوستان که ميوه به اغيار مى دهد
برگى به سوى فاخته بينوا بيار
در غيرتم کزوست خدنگى به هر دلى
يک ره از آن يکى ز پى جان ما بيار
جان مرا خريد خيالش به بندگى
اين بنده ز آن اوست از آن بت رضا بيار
زان جام لب که جرعه ز شاهان دريغ داشت
پروانه خرابى مشتى گدا بيار
از جرعه گاه او قدرى آبرو بخواه
بر دردهاى کهنه خسرو دوا بيار



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید